سفارش تبلیغ
صبا ویژن
niceboy
سعی کن با این وبلاگ خاطره بازی کنی .
پنج شنبه 92 مرداد 17 :: 2:36 عصر :: نویسنده : ایمان رسایی

 

یه روزی همه چی خوب بود واروم بود

واسه زندگی همه چی آسون بود

هرکی کارش رو میکرد ئ حالشو میبرد

تکلیف روزاش معلوم بود

یکی اومد گفت حالش بده

قلبشو انگاری طوفان زده

یکی رو میخواداسمش لیلی ست

اره درسته مجنون بود

دادمیزد میگف وعضش بده

اخه اگه لیلی جوابش رونده

میمیره و داغون میشه 

همه گفتن پاشو واسه مرد این کارا بده

زیرلب هی میگفت لیلی اگه نداشت به من هیچ میلی

ظرفم رو شکوند چرا ظرف من؟

مجنو.

.

.

.

.

از اون روزا گذشت و مجنون غم کشید

از اون گذشت و نوبت به من رسید

هی ترسیدم آخرم اومد

بلای لیلی سرم اومد

 




موضوع مطلب :



درباره وبلاگ

من .... یک من هستم .
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 25625