|
niceboy
سعی کن با این وبلاگ خاطره بازی کنی .
جمعه 92 مهر 12 :: 2:36 عصر :: نویسنده : ایمان رسایی
داشتم زندگیم رو میکردم... اومدی حالم رو عوض کردی ... این همه راه اومدی که بری ... که خرابم کنی و برگردی ... همه چیز خوب بود قبل از تو ... عشق بامن غریبگی میکرد ... یه نفر داشت با خودش تنها زیر این سقف زندگی میکرد ... عطر تو این اتاق رو پر کرده ... این هوا اون هوای سابق نیس ... اون که با موندنت مخالف بود ... حالا با رفتنت موافق نیس ... واسه چی اومدی که برگردی ؟؟؟ ... برو اما جواب بده ... سر خود اومدی اما این بار به منم حق انتخاب بده ... اونکه میگفت تا ابد اینجاست ... حالا میگه بذار برگردم ... داشتی زندگیت رو میکردی ... داشتم زندگیم رو میکردم ... داشتی زندگیت رو می کردی ... داشتم .... .
موضوع مطلب : پنج شنبه 92 مرداد 17 :: 2:36 عصر :: نویسنده : ایمان رسایی
یه روزی همه چی خوب بود واروم بود واسه زندگی همه چی آسون بود هرکی کارش رو میکرد ئ حالشو میبرد تکلیف روزاش معلوم بود یکی اومد گفت حالش بده قلبشو انگاری طوفان زده یکی رو میخواداسمش لیلی ست اره درسته مجنون بود دادمیزد میگف وعضش بده اخه اگه لیلی جوابش رونده میمیره و داغون میشه همه گفتن پاشو واسه مرد این کارا بده زیرلب هی میگفت لیلی اگه نداشت به من هیچ میلی ظرفم رو شکوند چرا ظرف من؟ مجنو. . . . . از اون روزا گذشت و مجنون غم کشید از اون گذشت و نوبت به من رسید هی ترسیدم آخرم اومد بلای لیلی سرم اومد
موضوع مطلب : دوشنبه 92 تیر 17 :: 12:11 عصر :: نویسنده : ایمان رسایی
این آپ رپ یکم ریتم اهنگین داره اگه نفهمیدید دوباره بخونبید اگه بازهم نفهمبدید یه بار دیگه بخونید اینقدر بخونید تا بفهمید ... بار معنویش بسی زیاده بسی ها .
زندگی یه قصه است که وقتی میری تو متنش میبینی باهمه اتفاقات شیرین و تلخش فقط تلخی های روزگار شد نصیب ما ، از جاده ابریشم یه کوره راه شد نصیب ما یکم فکرکن زندگی یعنی چی برای یه جوون جهان سوم جزاینکه صبح زود تا غروبا کارکنه ، شب تا صبح باکانال اروپا حال کنه ؟ همیشه زور و مرگ و فقر در کمینه واسش تو جوونی هاش عکس پیریش رو میزنه به قاب و توی جامعه هم روی صورتش میذاره نقاب سختی های زندگی واسه اینه که تو از نشاطت کم بذاری زود میمیری کافیه چشات رو روهم بذاری دوس نداری تورو با کسی مقایسه ات کنن ، بمیری میفهمن نمیشه معاوضه ات کنن همیشه واسه تحقیر تو هست دستهایی حاضر آره واسه ما مرغ همسایه غازه یه روزی عشق تو میره ازپیشت و خودکشی میکنی براش سریه ماه واسه یه عشق دیگه میکنی تلاش تو سختی ها همین بس که کنارت یه دوسته زندگی یه سیبه که باید گاز بزنی با پوستش زندگی یعنی خفه شو ایمان ای پسر بد دیگه حرفات تموم نقطه سر خط . اگه در اسمون به روم بسته نبود زندگی منم رنگی بود زیر سقف کبود ولی انگار باید آینده ها رو پیش بینی کنی تا بتونی تیربدبختی ها رو پیشگیری کنی . مثل مادر که همیشه به فکر پس اندازه زندگی یه آسفالته که پراز دست اندازه
زندگی یه اسبه که میره به تاخت آره مثل یه بازی که برد و باخت داره تو می بازی یکی باید اشک هات رو پاک کنه زندگی ادامه داره تا تورو خاک کنه . نظر یادت نره ها . فحشم خواستی بدی ازاده . موضوع مطلب : |
درباره وبلاگ  من .... یک من هستم . منوی اصلی آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 25605
|
||
 |
